قوانین موفقیت


قانون اول:

 
قانون علت و معلول
 
هرچیز به دلیلی رخ می دهد. برایند هر علتی، معلولی است و برای معلولی علت یا علتهایی وجود دارد. چه شما از آن علل اطلاع داشته باشید، چه نداشته باشید.
 
هیچ چیز اتفاقی نیست. برای موفقیت به دنبال دلیل و علت باشید و هرگز موفقیتها و پیروزیها را به شانس، اقبال، اتفاق و یا هرچیز دیگری نصبت ندهید. برای شکستها نیز به دنبال دلیل و علت باشید. هیچ شکستی بی علت نیست و برمبنای بدشانسی یا بخت بد اتفاق نمی افتد.
این قانون سرآغازی است برای اینکه خود آینده خود را ترسیم نمایید و خود مسئول ساختن آینده خود باشید. درواقع تلاش کنید خود با هدفگذاری وبرنامه ریزی دقیق و حرفه ای به موفقیت و پیروزی دست یابید. منتظر شانس نباشید. شانس هرگز اتفاق نخواهد افتاد. آنچه در دنیای واقعی وجود دارد فرصتهایی است که تنها یکبار به سراغ شما می آیند. چشمان خود را بگشایید، فرصتها را دریابید و علت موفق خود را پایه گذاری کنید.
 
توصیه من به همه شما عزیزان:
                                             " هرگز فراموش نکنید هیچ جیز بی علت رخ نخواهد داد. " 
 
                                                                                                                                       دکتر محمد رضا انصاری

 

روایتی به زبان خویش از خالق آیس پک

زندگینامه آقاي بختیاری از زبان خودشان :

در آغاز را به فکر راه‌اندازي كسب و كاري با هزينه كمتر افتادم.
از آنجا كه از دوران دبيرستان علاقه زيادي به خوردن ساندويچ داشتم و مي‌دانستم بچه‌ها نيز از خوردن ساندويچ در مدرسه لذت مي‌برند.
پس از مذاكره با مديران سه مدرسه توانستم بوفه‌اي را براي مدت يك سال تحصيلي اجاره كنم و با سرمايه بسيار اندك، سه يخچال دست دوم و كهنه و با مبلغ صدوپنجاه هزار تومان، بوفه اين مدرسه‌ها را راه‌اندازي كردم. اين كار درآمد خوبي داشت. در تابستان به دليل تعطيلي مدارس به دنبال كار ديگري بودم.
يك روز پدرم به دليل تعويض لوازم اداري محل كار خود از من خواست تا لوازم فرسوده را بفروشم، من هم در مدت كوتاهي با قيمت مناسب موفق به فروش آنها شدم. وقتي ديدم درآمد خوبي از اين راه مي‌شود به دست آورد به خريد و فروش لوازم دست دوم روي آوردم به طوري كه از طريق آگهي‌هاي روزنامه لوازم دست دوم خريداري كرده و در طبقه دوم خانه رنگ مي‌كردم و پس از آن وارد بازار مي‌كردم.
با شروع اين كار، بوفه مدارس را تعطيل كردم و طرح ساخت ميز تحرير را با پدرم در ميان گذاشتن و با تكيه بر تجربه‌هاي پيشين در زمينه فروش ميز تحرير پيشرفت زيادي را در اين كار پشت سر نهادم.
تا آنجا كه مركز ميزهاي كامپيوتر رادر خيابان وليعصر با همكاري يك شريك راه انداختم در ظرف مدت كوتاهي 2 شعب از مركز ميزهاي كامپيوتري را ايجاد كردم اما به دليل بي‌تجربگي و عجله داشتن براي پيشرفت در اثر سهل‌انگاري در برخورد با شريكم دچار مشكل شده و ورشكست شدم.
از آنجا بود كه تنها راه پرداختن ديون خود را در پرورش يك فكر خلاقانه و كسب و كاري جديد ديدم كه ايده «سوپر خونه سرويس» به ذهنم خطور كرد كه مواد غذايي را به شهروندان مي‌رساند.
اينجا بود كه تصميم گرفتم براي جلب نظر توليد كنندگان محصولات مختلف براي پخش محصولات آنها به درب منازل در روزنامه آگهي بدهم.
به دليل نداشتن زمان كافي براي پرداختن بدهي‌ها اين كار را رها كردم و به فكر راه انداختن كاري ديگر افتادم هميشه با خودم مي گفتم كاري مي‌تواند موفق شود كه ايده‌اي نو در برداشته باشد.
از دوران كودكي بستني‌ها را با هم زدن رقيق مي كردم و با موز يا اسمارتيز هم مي‌زدم و مي‌خوردم خيلي از اين كار لذت مي‌بردم.
تصميم گرفتم اين كار را در مقياس بزرگ عملي كنم. با تكيه بر تجارب كار قبلي كه محصولات مختلف براي توزيع به من پيشنهاد مي‌شد به اين فكر افتادم كه يك بستني متفاوت براي مردم عرضه كنم.
فكر متفاوت بودن از ذهنم بيرون نمي‌رفت. تصميم گرفتم بستني بسازم رقيق‌تر، حاوي ميوه كه با بسته‌بندي كردن آن از طريق ني‌ بشود آن را نوشيد.
پس از شكل‌گيري اين ايده در ذهنم نمونه‌هاي اوليه آن را آماده كردم و براي امتحان به اعضاي فاميل و آشنايان دادم.
ايده با استقبال خوبي روبه‌رو شد. تصميم گرفتم ايده خود را عملي كنم. پس از جست‌وجوي فراوان توانستم دستگاه بسته‌بندي كننده ليوان و ني مخصوص كه بتواند بستني در آن جريان يابد را يافته و آماده راه‌اندازي اولين شعبه آيس پك شدم.
از همان روز نخست چشم‌انداز جهاني شدن محصول را در ذهنم مي‌پروراندم به همين منظور روي تابلوي اولين مغازه خود نوشتم آيس پك شعبه مركزي و بعد از سنجش توان بالقوه بازار در مكان‌هاي ديگر شعبات دوم و سوم و ... را راه‌اندازي كردم تا آنجا كه هم‌اكنون بالغ بر 120 شعبه در ايران و 10 شعبه در كويت، مالزي، دبي و هند در حال فعاليت مي‌باشد.
در حال حاضر 1200 نفر به طور مستقيم در شعبات آيس پك مشغول فعاليت هستند و حدود 5000 نفر نيز مشغول فعاليت‌هاي ستادي، تامين مواد اوليه و توزيع آن مي‌باشد.
آقاي بختياري مدير دبيرستان موسي ابن‌جعفر (ع) تهران و آقاي تجردي را تاثيرگذار در پيشرفت خود مي‌داند.
تشكيل گروه آموزشي براي آموزش فروشندگان و پرسنل آيس پك از ديگر كارهاي مهمي است كه در اين شركت صورت مي‌پذيرد.
آقاي بختياري حفظ حقوق مالكيت معنوي براي نام تجاري و محصول خود را مهم‌ترين مشكل و چالش پيش روي فعاليت‌هاي شركت مي‌داند.
ايشان اميدوار است به واسطه محصول جهاني خود توانايي‌هاي ايران و ايراني را به همه جهانيان اثبات كند.

 

منبع www.karafarinan.ir

خالق آیس پک

آقای بابک بختیاری متولد ۱۳۵۷ اهل تهران موسس و صاحب امتیاز فروشگاه های زنجیره ای آیس پک و مدیر عامل شرکت آیس پک ایرانیان که محصول آیس پک اختراع ایشان بوده و هیچگونه نمونه مشابهی در جهان نداشته است


این مجموعه کمتر از دو سال توانسته ۱۳۰ فروشگاه در داخل و خارج از ایران (۱۱۸ شعبه در ایران و ۴ شعبه در امارات و ۸ شعبه در دیگر کشور ها که در ذیل آمده است)ایجاد نماید که در مقایسه با سیستم های بزرگ و معروف زنجیره ای دنیا نظیر مک دونالد، استار باکس، کینگ برگر و غیره قابل توجه و بلکه بسیار موفق تر عمل نموده است چرا که آن ها در دو سال اول شروع به کارشان ، تنها یک شعبه داشتند در حالیکه آیس پک توانسته هر ۶ روز یک شعبه در دو سال اول افتتاح نماید .

آقای بابک بختیاری از بدو تاسیس این مجموعه در نظر داشته که آیس پک را به عنوان اولین و بزرگترین مجموعه زنجیره ای ایرانی به دنیا معرفی نماید و در سراسر دنیا شعبات آیس پک را دایر نماید و با توجه به اینکه کشور هائی نظیر آمریکا بیش از ۵۰ درصد صادرات خود را در پشت سیستم های زنجیره ای و برند سازی خود به دیگر کشور ها تحمیل می کنند ولی ایران تا کنون از این روش استفاده نکرده است که آیس پک توانسته ایران را نیز در رقابت با برند های زنجیره ای دنیا مطرح سازد و هم اکنون با صادرات کلیه مواد اولیه جهت شعبات خارجی آیس پک از جمله شعباتی در کشور امارات ، هندوستان ، مالزی ، تایلند ، سنگاپور ،ونزوئلا ، سوریه ، انگلستان و کویت به این مهم دست پیدا کرده و قصد دارد گامی در جهت سربلندی نام ایران زمین و تقویت هویت ایرانی بردارد .

با این چنین کسب و کار موفق ایشان تا به حال بیش از ۱۷۰۰ فرصت شغلی مستقیم و بیش از ۵۰۰۰ فرصت شغلی غیر مستقیم در کمتر از دو سال به وجود آمده و روز به روز نیز افزایش پیدا خواهد کرد . به دنبال این دستاورد آقای بابک بختیاری به عنوان جوان ترین کار آفرین کشور و شاید بتوان گفت که به عنوان پدیده کار آفرینی ایران مطرح گردید و شاید دلیل این موضوع سن کم و مدت زمان کوتاه موفقیت این مجموعه تا به حال بوده است.

منبع سایت آیس پک www.icepackco.com

داستان رز: پیرزنی که تا لحظه مرگ به دنبال رویاهایش بود

 

 

در اولين جلسه دانشگاه استاد ما خودش را معرفي نمود و از ما خواست كه كسي را بيابيم كه تا به حال با او آشنا نشده ايم، براي نگاه كردن به اطراف ايستادم، در آن هنگام دستي به آرامي شانه‌ام را لمس نمود، برگشتم و خانم مسن كوچكي را ديدم كه با خوشرويي و لبخندي كه وجود بي‌عيب او را نمايش مي‌داد، به من نگاه مي‌كرد.


او گفت: "سلام عزيزم، نام من رز است، هشتاد و هفت سال دارم، آيا مي‌توانم تو را در آغوش بگيرم؟"
پاسخ دادم: "البته كه مي‌توانيد"، و او مرا در آغوش خود فشرد.
پرسيدم: "چطور شما در چنين سن جواني به دانشگاه آمده ايد؟"
به شوخي پاسخ داد: "من اينجا هستم تا يك شوهر پولدار پيدا كنم، ازدواج كرده يك جفت بچه بياورم، سپس بازنشسته شده و مسافرت نمايم."
پرسيدم: "نه، جداً چه چيزي باعث شده؟" كنجكاو بودم كه بفهمم چه انگيزه‌اي باعث شده او اين مبارزه را انتخاب نمايد.
به من گفت: "هميشه روياي داشتن تحصيلات دانشگاهي را داشتم و حالا، يكي دارم."
پس از كلاس به اتفاق تا ساختمان اتحاديه دانشجويي قدم زديم و در يك كافه گلاسه سهيم شديم،‌ ما به طور اتفاقي دوست شده بوديم، ‌براي سه ماه ما هر روز با هم كلاس را ترك مي‌كرديم، او در طول يكسال شهره كالج شد و به راحتي هر كجا كه مي‌رفت، دوست پيدا مي‌كرد، او عاشق اين بود كه به اين لباس درآيد و از توجهاتي كه ساير دانشجويان به او مي‌نمودند، لذت مي‌برد، او اينگونه زندگي مي‌كرد، در پايان آن ترم ما از رز دعوت كرديم تا در ميهماني ما سخنراني نمايد، من هرگز چيزي را كه او به ما گفت، فراموش نخواهم كرد، وقتي او را معرفي كردند، در حالي كه داشت خود را براي سخنراني از پيش مهيا شده‌اش، آماده مي‌كرد، به سوي جايگاه رفت، تعدادي از برگه‌هاي متون سخنراني‌اش بروي زمين افتادند، آزرده و كمي دست پاچه به سوي ميكروفون برگشته و به سادگي گفت: "عذر مي‌خواهم، من بسيار وحشتزده شده‌ام بنابراين سخنراني خود را ايراد نخواهم كرد، اما به من اجازه دهيد كه تنها چيزي را كه مي‌دانم، به شما بگويم"، او گلويش را صاف نموده و‌ آغاز كرد: "ما بازي را متوقف نمي‌كنيم چون كه پير شده‌ايم، ما پير مي‌شويم زيرا كه از بازي دست مي‌كشيم، تنها يك راه براي جوان ماندن، شاد بودن و دست يابي به موفقيت وجود دارد، شما بايد بخنديد و هر روز رضايت پيدا كنيد."
"ما عادت كرديم كه رويايي داشته باشيم، وقتي روياهايمان را از دست مي‌دهيم، مي‌ميريم، انسانهاي زيادي در اطرافمان پرسه مي‌زنند كه مرده اند و حتي خود نمي‌دانند، تفاوت بسيار بزرگي بين پير شدن و رشد كردن وجود دارد، اگر من كه هشتاد و هفت ساله هستم براي مدت يكسال در تخت خواب و بدون هيچ كار ثمربخشي بمانم، هشتاد و هشت ساله خواهم شد، هركسي مي‌تواند پير شود، آن نياز به هيچ استعداد خدادادي يا توانايي ندارد، رشد كردن هميشه با يافتن فرصت ها براي تغيير همراه است."
"متأسف نباشيد، يك فرد سالخورده معمولاً براي كارهايي كه انجام داده تأسف نمي‌خورد، كه براي كارهايي كه انجام نداده است"، او به سخنراني اش با ايراد «سرود شجاعان»پايان بخشيد و از فرد فرد ما دعوت كرد كه سرودها را خوانده و آنها را در زندگي خود پياده نماييم.
در انتهاي سال، رز دانشگاهي را كه سالها قبل آغاز كرده بود، به اتمام رساند، يك هفته پس از فارغ التحصيلي رز با آرامش در خواب فوت كرد، بيش از دو هزار دانشجو در مراسم خاكسپاري او شركت كردند، به احترام خانمي شگفت‌انگيز كه با عمل خود براي ديگران سرمشقي شد كه هيچ وقت براي تحقق همه آن چيزهايي كه مي‌توانيد باشيد، دير نيست.

چگونه شاد زندگی کنیم؟

چگونه شاد😊 زندگی کنیم؟

اصولا شادی در زندگی از سه منبع اساسی سرچشمه می گیرد:

۱. آنچه هستید؛
۲. آنچه دارید؛
۳. تصویری که مردم از شما دارند.

به نظر شما کدامیک از این منابع اهمیت بیشتری دارد و تمرکز بر آن شما را به شادی نزدیکتر می کند؟
اگر پاسخ شما منبع اول است، درست حدس زده اید. برای شاد زیستن بر منبع اول تمرکز کنید. چراکه اگر آنچه هستید را تقویت کنید و بهبود بخشید، بی شک آنچه دارید تقویت شده و بالتبع دیگران نیز تصویر بهتری از شما خواهند داشت.

خود را بسازید؛ بی شک زندگیتان شاد😊 ساخته می شود .

برای خودتان زندگی کنید

تصور دیگران را زندگی نکنید:

ما انسانها گاهی آنقدر بخاطر دیگران زندگی می کنیم که فراموشمان می شود خوشبختی چیست و کجا باید دنبال آن باشیم، چگونه باید زندگی و هزینه کنیم، با چه کسانی معاشرت کنیم؟...
داستانی کوتاه از شیوانا به خوبی نشان می دهد که دیگران چقدر برای شما، افکار و رفتارتان ارزش قائل هستند:

زنی با چند بچه قد و نیم قد نزد شیوانا آمد و به او گفت: "شوهرم دامدار است و درآمد خوبی دارد. اما به جای این‌که ثروتش را خرج تغذیه و رفاه همسر و کودکانش کند خرج لباس و اسب و تجملات خودش می‌کند و دایم سعی می‌کند با پول ریختن به پای دوست و آشنا به آنها ثابت کند که از لحاظ مالی وضعش عالی است و از بقیه جلوتر است."
شیوانا با تعجب گفت: "این آدم‌هایی که شوهرت پولش را برای آنها خرج می‌کند از احوال و تنگدستی شما باخبرند؟"
زن سرش را پایین انداخت و گفت: "آری آنها گاهی به در منزل می‌آیند و وضع من و بچه‌ها را از نزدیک می‌بینند. اما هیچ نمی‌گویند و می‌روند. انگار فقط همسرم را قبول دارند."
شیوانا لبخندی زد و به زن گفت که به منزل برود.
روز بعد شیوانا سراغ شوهر زن را گرفت. مردی را نشانش دادند با لباسی شیک و گران‌قیمت که در غذاخوری دهکده جشن گرفته است. شیوانا به آنجا رفت و کنار مرد نشست و آرام در گوش او گفت: "همه اهل دهکده می‌دانند!؟"
مرد باتعجب گفت: "چه چیزی را؟"
شیوانا دوباره آهسته گفت: "این‌که زن و بچه تو در منزل دچار فقر و تنگدستی هستند و این حرکات تو نمایشی و ظاهری است."
مرد با عصبانیت گفت: "این غیرممکن است! هیچ‌کس نمی‌داند. من دارم پول خرج می‌کنم. این نشانه ثروتمندی و دست و دلبازی من است!"
شیوانا با لبخند رو به حاضران کرد و گفت: "دوستان مردی را می‌شناسم که فقط به ریخت و لباس خودش می‌رسد و حاضر است پول و ثروتش را برای غریبه‌ها خرج کند اما از تامین نیاز ابتدایی خانواده‌اش سر باز می‌زند. به نظر شما باید با چنین مردی چگونه برخورد کرد؟"
آدم‌های حاضر در میهمانی با پوزخند گفتند: "او آدم ساده‌لوحی است. باید پولش را گرفت و از او تا توانگر است استفاده کرد. نباید به او دل بست چون کسی که به خانواده خودش رحم نکند مطمئنا با دوستانش هم مهربان نخواهد بود."
شیوانا آهسته در گوش مرد گفت: "دیدی آنها خوب می‌دانند!"
می‌گویند از آن روز به بعد مرد دامدار دست از رفیق‌بازی برداشت و خانواده‌اش را تامین کرد. چند ماه بعد گذر شیوانا به همان میهمان‌خانه‌ای افتاد که دوستان قدیمی مرد دامدار همیشه اطراق می‌کردند. از آنها سراغ مرد دامدار را گرفت. آن دوستان با پوزخند گفتند: "از آن روزی که فهمید ما می‌دانیم واقعیت چیست دیگر سراغمان نمی‌آید و سرش گرم خانواده‌اش شده است. حیف شد که او را از دست دادیم. اصلا نفهمیدیم به یکباره چه اتفاقی افتاد؟"
شیوانا لبخندی زد و گفت: "هیچ اتفاقی! او فقط چشمانش باز شد و فهمید که چیزی برای مخفی کردن ندارد و همه می‌دانند حقیقت زندگی او چیست. تا قبل از آن گمان می‌کرد شما تصور دیگری از او دارید و به خاطر حفظ این تصور پول خرج می‌کرد. اما از لحظه‌ای که فهمید همه حقیقت را می‌دانند فهمید که تصوری که در ذهن خود دارد در ذهن دیگران نیست و آنها چیزهایی که او سعی می‌کند مخفی کند را بسیار کامل می‌دانند. او شما را رها کرد چون فهمید همه چیز را می‌دانید. ارزش نقش بازی کردن‌هایش با این فهمیدن به یکباره فرو ریخت و او همانی شد که باید می‌بود."

در زندگی همواره تلاش کنید خودتان باشید، برای خودتان زندگی کنید و هرگز برای حفظ خشنودی دیگران خود را به زحمت نیندازید.
رعایت این اصل مهم هم در زندگی شخصی و هم در کاروکسب بسیار توصیه می شود.

دو اصل اساسی در موفقیت

در پیمودن مسیر موفقیت دو اصل اساسی را هرگز فراموش نکنید:

✅افکارتان را عملی کنید: کوچکترین اقدام در مسیر صحیح موفقیت از بزرگترین افکار موثرتر است. بدون عمل، شما به هیچ موفقیتی دست نخواهید یافت؛ حتی اگر افکار بسیار بزرگی در سر بپرورانید. پس هرگز منتظر نمانید.

✅ در مسیر موفقیت، شکست اجتناب ناپذیر است. هرگز از شکست نترسید چرا که آموزگاری بزرگ است و درسهای ارزشمندی به شما می آموزد. هر شکست درهای جدیدی را به سمت موفقیت بر روی شما می گشاید، دید شما را به موفقیت تغییر می دهد و سرعت شما را برای ادامه مسیر افزایش می دهد. هر شکست به شما می آموزد که چگونه مرتکب اشتباه نشوید. پس اگر شکست خوردید ناامید نشوید، کافی است درسهای آن را بخوبی فرا گیرید و با قدرت و سماجت بیشتری مسیرتان را ادامه دهید.

چگونه افکار بزرگ را به واقعیت تبدیل کنیم؟

در جامعه افراد زیادی را می بینیم که افکار و رویاهای بزرگی در سر دارند. تمام آرزویشان این است که افکار بزرگشان به واقعیت نزدیک شده و به فردی بزرگ و ثروتمند تبدیل شوند. 

اگر می خواهید افکار بزرگ و روياهایتان را به واقعیت تبدیل کنید باید هزینه افکار بزرگتان را بپردازید و این یعنی من از پایین ترین سطح شروع به تلاش کنم تا بتوانم به رویاهایم دست یابم. 
برای فتح قله باید از کوهپایه شروع به کوهنوردی و بالا رفتن به سمت قله کرد. بسیاری از افراد می خواهند از همان ابتدا در نوک قله باشند، چرا که فکر می کنند شایسته آن هستند. بله شما شایسته رسیدن به قله رویاهایتان هستید به شرط آنکه سختی و ناملایمات کوهپیمایی آن را نیز به جان بخرید

برای تحقق افکار بزرگتان شما باید جایگاه فعلی خود را دقیق شناسایی کنید و کارتان را از کوچک شروع کنید. من عاشق افکار بزرگ هستم ولی همیشه توصیه می کنم افکار بزرگتان را در عمل به اقدامات کوچکی که توان انجامش را دارید بشکنید. من10 سال است رویای داشتن یک شرکت بازرگانی چند ملیتی را درسر دارم، ولی در ابتدا از کار در خط تولید هرمز دوچرخ و سپس سرپرست کارگران در خط تولید خنج نوشینه شروع به کار کردم. پس از دوران کارشناسی ارشد در شرکت بهکو وارد بخش فروش شدم و تا به امروز که در تعدادی از شرکتهای بازرگانی ایرانی سهامدار هستم رویایم را دنبال می کنم.

من می دانم و می بینم که افراد زیادی می خواهند از همان ابتدا بسیار طوفانی شروع کنند و یک کار و زندگی عالی داشته باشند. به جرأت به شما می گویم با بیش از 15 سال تحقیق در حوزه موفقیت افراد بزرگ، هنوز به چنین موردی برخورد نکرده ام. پس برای موفقیت باید سختی آن را تحمل کرد و هزینه آن را پرداخت. 
توصیه می کنم از کوچک شروع کنید تا به افکار بزرگتان دست یابید.

شاه کلید موفقیت

شاید بزرگترین دغدغه و سوال ذهن همه ما این باشد که چگونه می توانم موفق شوم؟ 
برای موفقیت باید چه ویژگی مهمی داشته باشم؟ 
بزرگترین مغز متفکر دنیا سالها پیش ، با سخن زیبایش پرده از رازی بزرگ در موفقیت بر می دارد که پاسخ این سوال مهم را برای ما روشن می کند. انیشتن به زیبایی می گوید:
فرمولی که من برای موفقیت  کشف کردم این است؛ اگر اشتیاق شما برای موفق شدن بیش از ترس شما از شکست خوردن باشد، حتما موفق خواهید شد.
این سخن زیبای انیشتین شاه کلید موفقیت است.

چگونه فردی کاریزماتیک و تاثیرگذار شوید

10 ویژگی اساسی که به شما کمک می کند فردی کاریزماتیک باشید: 

۱. شنونده خوبی باشید؛ بیشتر بشنوید و کمتر سخن بگویید؛

۲. به دیدگاه ها و نظرات دیگران احترام بگذارید و صرف نظر از افراد به پیشنهاداتشان فکر کنید؛

۳. هیچگاه در هنگام صحبت با دیگران خود را مشغول وسایل شخصیتان (مانند گوشی) نکنید؛

۴. در ارتباط با دیگران، تمرکزتان بر چیزهایی باشد که می توانید به آنها کمک کنید؛

۵. هرگز شبیه افراد از خود راضی، رفتار نکنید.

۶. دیگران را مهم بدانید و برای آنها احترام قائل شوید. شما می توانید از آنها چیزهای زیادی بیاموزید؛

۷. همواره نقاط مثبت و توانمندیهای دیگران را تحسین کنید؛

۸. در انتخاب کلماتی که به کار می برید بسیار دقت کنید؛

۹. هرگز بر نقاط ضعف دیگران تاکید نکنید؛

۱۰. همواره انتقادات دیگران را با آغوش باز بپذیرید.