قانون 21/90 در موفقیت

این عادت های ماست که تعیین می کند ما در مسیر موفقیت به کدام سمت حرکت خواهیم کرد. قطعا تنها عادت های خوب و موثر هستند که ما را به موفقیت نزدیک تر می کنند.

این را می دانیم که در وجود همه ما کم و بیش عادت های ناخوشایندی است که بسیاری از از ناکامی های ما را رقم می زنند.

این را هم می دانیم که برای موفقیت و خوشبختی، باید عادت های بدمان را کنار بگذاریم. اما نکته اینجاست که در بسیاری از مواقع در ترک عادت های بدمان موفق عمل نمی کنیم.

با انرژی و انگیزه بسیار زیادی تصمیم می گیریم عادت بدمان و سبک زندگی مان را تغییر دهیم، شروع به تغییر می کنیم ولی کمی پس از شروع دست از تلاش می کشیم چرا که ما عادت کرده ایم که نتیجه تغییرات را سریع ببینیم.

هیچ تغییر رفتاری و هیچ تغییر عادتی سریع رخ نخواهد داد. برای رسیدن به نتیجه دلخواهتان صبور باشید و از قانون 21/90 پیروی کنید.

تغییر هر عادت بد باید طی 21 روز مستمر و بی وقفه صورت پذیرد و تغییر سبک زندگی نیز به 90 روز تلاش مداوم نیاز دارد.

شیرینی تغییر به سختی اش می ارزد

مشتریان را شیفته خود کنید

 

۳ روش ساده برای آن که مشتریان را شیفته خود کنید!

استارباکس چون قهوه خیلی درجه یکی به مشتریانش می دهد معروف است؟ یا به خاطر حس لذتی که مشتری موقع نوشدن قهوه در مغازه استارباکس تجربه می کند؟ همه ما هزاران بار شنیدیم که مشتریان تاج سر ما هستند و همیشه حق با مشتری است و ….! اما واقعا چقدر در طول روز به این شعار عمل می کنیم؟ چند بار وقتی از تماس های مکرر مشتری عصبانی و کلافه شدیم باز هم لبخند می زنیم و با صبر و حوصله جواب سوالاتش را می دهیم؟

تقریبا اکثر محصولات تولیدی شرکت های مختلف کیفیت قابل قبول و استانداردی دارند و نقطه تمایز شرکت ها نه در محصولاتشان بلکه در نحوه سرویس دهی و مراقبت از مشتریان و درنهایت تجربه ای است که به مشتری منتقل می کنند.

هفته اول اکتبر، هفته ملی “سرویس دهی به مشتریان” در امریکاست. گفتیم این بهانه خوبی است که ما هم نگاهی دوباره به نحوه سرویس دهی و مراقبت از مشتریان خودمان بیندازیم.

باید بدانیم که مشتریان، ما را فقط با رقبایمان مقایسه نمی کنند. بلکه با دیگر شرکت هایی که با آنها کار می کنند و بهترین تجربیاتشان از کار با آنها، مقایسه می کنند. برای مثال اگر شرکت تامین کننده مواد اولیه شان تجربه ای بی نظیر از سرعت و دقت در پاسخگویی به درخواست ها را به ایشان ارائه کند، از شما که شرکت طراحی وبسایت هستید نیز همان کیفیت سرویس دهی را انتظار دارند.

حال سه روش بسیار ساده برای شگفت زده کردن مشتریان را معرفی می کنیم:

  • از مشتریان تشکر کنیم! بله تشکر!

به مشتریان خوب خود ایمیلی ارسال کنید و یا حتی تماس بگیرید و صمیمانه از آنها تشکر کنید. برای مثال می توان چنین ایمیلی ارسال کرد:

«آقای اکبری

مدیرعامل شرکت ….

امیدوارم که خوب و خوش باشید. من علی رحیمی هستم. ما تا به حال یکدیگر را ملاقات نکرده ایم اما من صمیمانه از این که شما همکاری می کنم خوشحالم و برایتان آرزوی موفقیت می کنم.

قربان شما

علی رحیمی»

  • منتظر تماس مشتری نشویم، ما به سراغش برویم

شما به عنوان کارشناس خدمات پس از فروش و یا پشتیبانی از مشتریان، براساس تجربه کاری خودتان مشکلاتی که احتمال پیش آمدن آنها بالا است را می شناسید. خیلی خوب است که این نوع مشکلات را مشخص کنید و پیش از آنکه برای مشتریان پیش بیایند، به مشتری اطلاع رسانی کنید و او را آموزش دهید. با همین تکنیک ساده می توانید به مشتری حس خاص بودن و مورد توجه بودن را منتقل کنید. با این کار به مشتری می گویید من اختصاصا حواسم به مشکلاتی که می توانست برای شما پیش بیاید، بود و به وقت و انرژی شما اهمیت دادم. مطمئن باشید که مشتری دیگر نمیتواند از شما جدا شود!

 

  • من هم مسئول مشتری دیگران هستم

تمامی افراد در شرکت شما باید به عنوان کارشناسان نگهداری و خدمت رسانی به مشتریان فعالیت کنند. پشتیبانی مشتریان اسم یک دپارتمان سازمانی نیست. بلکه یک فرهنگ سازمانی است که کلیه افراد و کارمندان یک شرکت را شامل می شود. اگر مشتری تماس گرفت و درخواست کمک داشت، سریع نگوییم ما مسئول پاسخگویی نیستیم. سعی کنیم دوستانه برخورد کنیم و تا جای ممکن سریع و دقیق به مشتری پاسخ دهیم. حتی خوب است پس از پاسخگویی به مشتری از مسئول مربوطه پیگیری کنیم و مطمئن شویم مشکل مشتری برطرف شده باشد

http://sarveno.com

 

قوانین موفقیت


قانون اول:

 
قانون علت و معلول
 
هرچیز به دلیلی رخ می دهد. برایند هر علتی، معلولی است و برای معلولی علت یا علتهایی وجود دارد. چه شما از آن علل اطلاع داشته باشید، چه نداشته باشید.
 
هیچ چیز اتفاقی نیست. برای موفقیت به دنبال دلیل و علت باشید و هرگز موفقیتها و پیروزیها را به شانس، اقبال، اتفاق و یا هرچیز دیگری نصبت ندهید. برای شکستها نیز به دنبال دلیل و علت باشید. هیچ شکستی بی علت نیست و برمبنای بدشانسی یا بخت بد اتفاق نمی افتد.
این قانون سرآغازی است برای اینکه خود آینده خود را ترسیم نمایید و خود مسئول ساختن آینده خود باشید. درواقع تلاش کنید خود با هدفگذاری وبرنامه ریزی دقیق و حرفه ای به موفقیت و پیروزی دست یابید. منتظر شانس نباشید. شانس هرگز اتفاق نخواهد افتاد. آنچه در دنیای واقعی وجود دارد فرصتهایی است که تنها یکبار به سراغ شما می آیند. چشمان خود را بگشایید، فرصتها را دریابید و علت موفق خود را پایه گذاری کنید.
 
توصیه من به همه شما عزیزان:
                                             " هرگز فراموش نکنید هیچ جیز بی علت رخ نخواهد داد. " 
 
                                                                                                                                       دکتر محمد رضا انصاری

 

5 مهارتی که از شما یک رهبر عالی می سازد

 

مشکلات مدیریت همیشه به مشکلات مردم تبدیل می شود . ( پیتر دراکر )

برای موفقیت، نه تنها باید کسب‌کار بدانیم بلکه باید رهبری را نیز درک کرده و راه و رسم آن را بلد باشیم. رهبری مفهومی وسیع‌تر به نسبت مدیریت دارد و در معنای ساده به معنای راهنمایی‌کردن زیردستان و توانایی نفوذ در قلب ایشان است. مولفین و محققین بسیاری به مطالعه ویژگی‌های  رهبران موفق پرداخته‌اند که همگی آنها در نقاطی دارای فصل مشترک هستند. این افراد، رهبرانی تحول‌گرا هستند که احساس تفاوت داشته، درحین خدمت به توسعه و یادگیری همت می‌کنند، حسی از اشتراک در کار دارند و از کارکردن لذت می‌برند. این افراد از محیط سازمان درس می‌گیرند و آینده‌ای فکورانه و جذاب برای سازمان خود ترسیم می‌کند. منظور ما رهبری واقعی است، نه کپی‌برداری از نسخه‌ای که همه شرکتها از آن استفاده می‌کنند. در اینجا پنج مهارت را که بیش از همه به آنها نیاز دارید را باهم میبینیم: 
1.    مهارت خودآگاهی 
موفقیت از درون آغاز می‌شود. هنگامی که درک کنید چه کسی هستید، این شناخت شما را دعوت می‌کند تا کاری درمورد آن انجام دهید. داشتن خودآگاهی شما را به موفقیتهای بیشتر و بهتری می‌رساند. هرچقدر خود را بهتر بشناسید، می‌توانید به بودنِ آنچه که می‌خواهید باشید، نزدیکتر بشوید.


2.    مهارت فراست در کسب‌و‌کار
موفقیت زمانی آغاز می‌شود که در درک و روبرویی با شرایط کسب‌وکار، تند و تیز و باشتاب عمل کنیم و شیوه‌ای را پیش بگیریم که به احتمال زیاد منجر به یک نتیجه خوب می‌شود. در محیط رقابتی کسب‌وکار، بهترین بودن در آنچه انجام می‌دهید خوب است، اتخاذ تصمیمات خوب نیز فوق‌العاده است، اما داشتن درک روشن و جامع از محیط کسب‌و‌کاری که در آن کار می‌کنید، بسیار ارزشمندتر است.


3.    مهارت ارتباط‌سازی 
ایجاد روابط پایدار، سنگ بنای موفقیت هر کسب‌وکاری است، و احترام در قلب ایجاد روابط کسب‌وکاری است. این روابط چسبی است که عملکرد تیم، مشارکت و روابط مدیریتی را بهم متصل نگه می‌دارد. حتی با داشتن بهترین محصولات و شیوه‌های کسب‌وکار، شما هنوز هم برای موفقیت به روابط قوی نیاز دارید.


4.    توانایی ایجاد یک فرهنگ الهام‌بخش 
یک فرهنگ الهام‌بخش و انگیزه‌بخش، دیگران را تحت تاثیر قرار می‌دهد تا بهترین عملکرد خود را داشته باشند. یکی از مهمترین دارایی‌های هر شرکت و هر کسب‌وکاری، کارکنان و فرهنگ آن است. آنها به همراه هم، یک سیستم مشترک از علاقه و تعهد را ایجاد می‌کنند که باعث ایجاد محیطی می‌شود که استعداد، رشد، توسعه و خلاقیت را توسعه و تشویق می‌کند.


5.    مهارت چابکی و سازگاری 
سازگاری با تغییر نیازمند آمادگی برای مدیریت تغییر و پذیرای ایده‌های جدید بودن است، به این معنا که با شرایط جدید سازگار باشیم، به خواسته‌ها و تقاضاهایی غیرمنتظره با اعتماد بنفس پاسخ دهیم و در هر لحظه آماده تغییر مسیر باشیم. برای پیش رفتن و ماندگار شدن در تغییرات باید بیاموزیم که سازگار و چابک باشیم.

منبع:

http://www.inc.com/lolly-daskal/the-must-have-leadership-skills-to-succeed.html

www.dargi.ir

10 درس از مهاتاما گاندی برای تغییر دنیا

 

توسط : کریس کاین

مهاتما گاندی یکی از چهره های برجستۀ تاریخ بشریت است. پایبندی وی به صلح و مسالمت زبانزد است . او توانست در دوران زندگی خویش بسیاری کارهای بزرگ را به ثمر برساند. وی رهبری ملت هند برای کسب استقلال از حاکمیت بریتانیا در سال 1947  را برعهده داشت. فلسفه این مرد تا هم اکنون در قلب بسیاری از مردم جهان ریشه دوانیده است.

فلسفۀ گاندی ساده و برگرفته از صلح دوستی و مسالمت جوئی برخاسته از عمق قلب و جان وی می باشد. در اینجا به ده ایدۀ برتر گاندی برای تغییر جهان به شرایطی بهتر اشاره شده است:

1- بیاموزیم که دوستان و نیز دشمنان خود را ببخشیم (افراد ضعیف قادر به بخشیدن نیستند).

2-درک کنیم که هیج کس کامل و عاری از نقص نیست.

3-با خویش صادق باشیم، شادی زمانی به سراغمان می آید که پندار، گفتار، و کرداری یکنواخت و غیر متناقض داشته باشیم.

4-کنترل زندگی خویش را برعهده بگیریم ( نگذاریم دیگران برای مان تصمیم بگیرند).

5-خود را تغییر دهیم تا بتوانیم دنیا را تغییر دهیم.

6-ایده ها و عقاید اگر به اقدام و عمل مبدل نگردند بی معنی خواهند بود.

7-در حال زندگی کنیم تا بر افتخارات گذشته بیفزائیم و  شرایط آینده را بهبود دهیم.

8-صبور و پیگیر باشیم.

9-در جستجوی خوبی های دیگران باشیم.

10-همیشه به دنبال تغییر و  رشد باشیم (سکون موجب اضمحلال و پوسیدگی است).

تغییر آسان نیست اما  نخستین گامبرای پیشرفت است

http://salary.persianblog.ir

اشتباهات مهلک در فروش

 

همواره لازم نیست تلاش کنید کارهایی را انجام دهید که شما را به سوی موفقیت  در فروش و تبدیل شدن به یک فوق ستاره فروش، سوق می دهد. گاهی انجام ندادن اشتباهاتی که موجبات از دست رفتن مشتری و فروش می شود، بسیار موثرتر از به کارگیری تکنیکهای حرفه ای فروش می باشد و عدم ارتکاب این اشتباهات موفقیت شما را در پی خواهد داشت.

در اینجا قصد دارم برخی از اشتباهاتی را که ممکن است در فروش رخ دهد و سبب از دست رفتن مشتری و عدم توفیق در فروش شود برای شما تششریح کنم.

فراموش نکنید که مشتری را ارزیابی کنید:

اولین قدم برای فروش این است که مشتری مناسب را پیدا کنید. حالا ممکن مشتری خودش به شما مراجعه کند و یا شما او را پیدا کنید. در هر صورت اول باید مطمئن شوید که او واجد شرایط برای تبدیل شدن به مشتری شما هست یا خیر. اگر فراموش کنید این مرحله را به درستی انجام دهید درصد زیادی از زمان خود را در مراحل بعدی فروش تلف خواهید کرد. چراکه مشتری بالقوه ای را یافته اید که واقعا به محصول شما نیازی ندارد و یا اصلا توانایی پرداخت خرید محصولتان را ندارد و این می تواند فاجعه به بار آورد.

همه فرصت های فروش ارزش یکسانی ندارند. در طول مرحله ارزیابی مشتری، شما درک بهتری از نیاز های او پیدا می کنید و متوجه می شوید که برای رفع این نیاز حدودا چه میزان بودجه ای در نظر گرفته است. مهمتر از همه این ها البته این است که بتوانید با تصمیم گیرنده اصلی برای فروش محصول صحبت کنید و با او در ارتباط باشید. هرکدام از این موارد اگر به درستی ارزیابی نشود و شما به مذاکره با این مشتری ادامه دهید، با احتمال بسیار زیاد فقط وقت خود را تلف کرده اید.

در طول مکالمه تلفنی با مشتریان بالقوه به جای آنکه فقط پاسخگوی سوالات او باشید سعی کنید سوالات مهم برای ارزیابی مشتری را بپرسید و خودتان کنترل فروش را به دست بگیرید و مشتری را به سمت دلخواه هدایت کنید.

اگر مطمئن نیستید که چطور باید مشتریان را ارزیابی کنید کافی است در طول مذاکره با مشتری با هدایت مکالمه، پاسخ سوالات زیر را بیابید:

  • - مشتری به دنبال چیست؟ نیاز اصلی او چیست؟
  • - آیا شما می توانید به نیازش پاسخ دهید؟
  • - برای برطرف سازی این نیاز حدودا چه میزان بودجه در نظر گرفته است؟
  • - تصمیم دارد چه زمانی خرید خود را انجام دهد؟

همیشه “بله” نگویید.

آیا می دانید بزرگترین اشتباهی که در فروش می توانید مرتکب شوید چیست؟  این است که همیشه به مشتری بگویید: “بله”. زمانی که مشتری از شما درخواستی دارد، به طور طبیعی دوست دارید بگویید: “بله”. در صورتی که چندین بار پشت سرهم به مشتری “بله” بگویید، خودتان هم احساس می کنید که در راه خطرناکی وارد شده اید، چراکه مشتری همچنان به مطرح کردن درخواست هایش ادامه می دهد. هرکدام از این درخواست ها ممکن است فقط هزینه مالی برایتان داشته باشد اما نکته مهم اینجاست که با این کار به مشتری اجازه می دهید با درخواست هایش از روی شما رد شود.

اگر چیزی که مشتری می خواهد برای شما سود آور باشد و بتوانید به این درخواست پاسخ دهید، حتما “بله” بگویید. اگر درخواست غیر منطقی است”نه” بگویید. با رعایت کردن این نکته از روز اول می توانید مشتریان خوشحال بیشتری بسازید.

اگر به مشتری “بله” بگویید ولی نتوانید نیازش را به درستی برطرف کنید، او را به مشتری ناراضی تبدیل کرده اید. همچنین استرسی غیر ضروری به کسب و کارتان تزریق می کنید. یادتان باشد که تولید مشتری ناراضی می تواند خیلی خطرناک باشد.

اطلاعات بیش از حد به مشتریان ندهید.

هرچه اطلاعات بیشتری به مشتری بدهید او را بیشتر گیچ می کنید و زمانی که مردم گیچ شوند مشتری شما نمی شوند! یاد بگیرید پیام خود را از راهی بسیار سریع و دقیق و قابل فهم به مشتری برسانید. اگر بخواهید با استفاده از زبان پیجیده و یا صحبت از مسائل تکنیکی، باهوش به نظر برسید فقط باعث می شوید که مشتری بیشترگیج شود.

زمانی که به مشتری می رسید مطمئن شوید که فقط چیزی را به او بگویید که می خواهد بشنود. اگر بیشتر از چیزی که می خواهد به او بگویید در بیشتر مواقع مشتری را کسل و خسته می کنید. میزان توجه افراد ظرفیت کمی دارد بنابراین مواظب باشید که توجه آنها را به چه چیزی جلب می کنید.

فقط حرف نزنید، نشان دهید

مشتریان بیشتر از آن که دوست داشته باشند در مورد محصول شما و ویژگی های منحصر به فرد آن بشوند، دوست دارند ببینند که شما چطور مشکلات و نیازشان را حل می کنید. دوست دارند بدانند مشتریان دیگر شما در شرایط مشابه آنها چطور از راه کار شما استفاده کرده اند و در نهایت به چه نتیجه ای رسیده اند. با این کار مشتری بالقوه می تواند خود را به جای مشتریان موفق شما تصور کند و راحت تر تصمیم خود را برای خرید بگیرد.

بعد از فروش صحبت نکنید

 پس از آن که فروش انجام شد، دیگر صحبت نکنید! من افرادی را دیدم که فروش های زیادی را از دست می دهند چراکه همچنان بعد از آنکه مشتری آماده خرید شده است به حرف زدن خود ادامه می دهند. آنها با گفتن حرف های بی ربط و یا بی خردانه باعث می شوند مشتری برای بار دوم به تصمیم خود برای خرید فکر کند.

سعی کنید پس از تصمیم مشتری به خرید دیگر در مورد محصولات و ویژگی های آنها و حتی توانایی های خودتان و موارد پیش آمده در گذشته صحبت نکنید. اگر نمی توانید سکوت کنید، پس این بهترین زمان است که در مورد مسائل متفرقه با مشتریان گپ بزنید.با علائق آنها آشنا شوید و فضایی صمیمانه به وجود بیاورید. البته حواستان باشد در مورد سیاست و دین صحبت نکنید.

نتیجه گیری

برای آنکه بتوانید یک فروش را به سرانجام برسانید لازم نیست یک فروشنده قهار باشید. فقط کافی است از انجام این اشتباهات خودداری کنید. اگر این کار را انجام دهید میزان فروش بیشتری خواهید داشت.

بنابراین، زمان خود را صرف این نکنید که فروشنده فوق العاده ای شوید. فقط روی پرهیز از اشتباهات رایجی که در مورد آنها صحبت کردیم تمرکز کنید تا فروشنده بهتری باشید.

 http://sarveno.com

 

قیف فروش

قیف فروش

قیف فروش یک استراتژی پایدار و منظم برای تبدیل مشتری احتمالی به مشتری ثابت است. این استراتژی شامل یک سری مراحلی است که مشتری احتمالی از طریق آن می تواند تصمیم به خرید نماید. داشتن یک فرایند روش مند، تبدیل کردن مشتری احتمالی به مشتری ثابت را آسانتر کرده و نرخ تبدیل بیشتری را ارائه می دهد.

Pipeline (که گاهی اوقات به خاطر شکل و شمایلش به آن قیف فروش نیز می گویند) از یک رویکرد مرحله ای با استراتژی فروش از پیش تعریف شده برای هر مرحله استفاده می کند. ساختار آن بگونه ای است که پیاده سازی آن با نرم افزار crm مایکروسافت کار نسبتا راحتی است.

علاوه بر این برای هدایت فرایند فروش، قیف فروش ابزار مهمی برای مدیریت فعالیت های فروش بوده و پیش بینی می کند که شرکت به چه نحوی عملیات فروش را در آینده ای نزدیک به خوبی انجام می دهد. اگر شما نرخ تبدیل را در هر مرحله از قیف فروش بدانید -  به این معنا که چند نفر مشتری احتمالی بطور متوسط به مرحله بعد می روند – با دانستن تعداد مشتریان در هر مرحله می توانید پیش بینی دقیقی از میزان فروش کل بدست آورید.

با شکستن فرایند فروش به شیوه ای که گفته شد شما همچنین می توانید ببینید که در چه مرحله ای مشتریان بالقوه را ازدست می دهید و در چه محلی نیازمند اصلاح عملکرد دارید.

اولین قدم برای پیاده سازی قیف فروش این است که تعداد مراحلی را که برای تشریح دقیق فرایند فروشتان نیاز دارید به دست آورید. این تعداد می تواند بین سه تا هفت مرحله باشد و یا به طول و پیچیدگی چرخه فروش ربط داشته باشد.

در کل زمانیکه در مورد تعداد مراحل قیف فروش صحبت می کنیم، هرچه این تعداد کمتر باشد بهتر است. با این وجود برای تعریف فرایند فروشتان نیاز به مراحل کافی دارید.

زمانیکه در حال از دست دادن درصد مشتریان احتمالی در هر مرحله از چرخه هستید، سریعا این موضوع را بفهمید. به طور کلی شما بیشترین مقدار مشتری را در مرحله اول (مرحله "مشتری احتمالی") از دست می دهید و هر چه به جلو می روید این مقدار کمتر می شود. به همین خاطر است که نام قیف را بر آن نهاده اند.

میزان درصدی که شما در هر مرحله از دست می دهید از کسب و کاری به کسب و کار دیگر متفاوت است. قانون کلی این است که شما برای هر فروش کامل به ده مشتری احتمالی نیاز دارید. با این وجود با کمی تجربه در بحث قیف فروش شما می توانید درصد موردنظرتان را به دست آورید.

این نرخ تبدیل یک متریک مهم و حیاتی برای فرایند فروش به حساب می آید. اگر شما نرخ تبدیلتان را بدانید می توانید پیش بینی کنید که چه میزان فروش را باید انتظار داشته باشید تا بتوانید به تعداد مشتریان احتمالی دست پیدا کنید. در مرحله اول تا آنجا که می توانید اقدام به جذب مشتری احتمالی کنید تا قیفتان از همان اول پر بوده تا فروش تا آخر قیف ادامه داشته باشد.

توجه داشتن به تعداد در مرحله اول قیف فروش عامل مهمی به شمار می رود زیرا تمام فرایند فروش از آن نشأت می گیرد. سعی کنید قیفتان را همیشه پر نگه دارید و زمانیکه احساس کردید در حال خالی شدن است تلاشتان را دو برابر کنید.

همچنین به این موضوع توجه داشته باشید که هر چه مشتری احتمالی مراحل را جلوتر می رود، ارزش او بیشتر خواهد شد. درحالیکه هیچگاه از مشتریان احتمالی غافل نمی شوید، مشتریان بالقوه در مراحل بعدی قیف ارزش بیشتری پیدا کرده و اینکه زمان و تلاش بیشتری را بر روی آنها صرف کنید کار ارزشمندی خواهد بود.

به زمانی که طول می کشد یک مشتری احتمالی تبدیل به مشتری ثابت شود توجه داشته باشید. هر صنعت چرخه مخصوص به خودش را دارد، اما اگر بتوانید این زمان را سرعت ببخشید مسلما درآمد شما نیز افزایش خواهد یافت.

یک قیف فروش مؤثر نه تنها ابزار مهمی برای فروش می باشد، بلکه به شما کمک می کند تا فرایند فروشتان را نیز مدیریت کنید. این استراتژی به شما امکان می دهد که نتایج فروشتان را با شیوه ای دانه ای Granular پیش بینی و پیگیری کرده و به شما اجازه می دهد که دید خود از کارایی فروش را از حالت خوش بینانه به حالت واقع بینانه تغییر دهید. 

                                                                                                                                                                                                         http://karasystem.co